بسیاری از صاحب‌نظران و راهبردان‌های جنگ، عملیات روانی را خطرناک‌ترین نوع جنگ انگاشته‌اند؛ زیرا دشمن برای تضعیف روحیه مردم و تسلیم و شکست نیروهای رزمنده، عقاید و احساسات و تمایلات آنان را نشانه می‌گیرد. از این رو، عملیات روانی در عصر کنونی در رأس مسائل نظامی قرار گرفته است. این امر سبب شده رهبران بزرگ جهان تلاش کنند سیستم‌های دفاعی خود را از نظر انسانی و امکانات مادی و ... به حدی مجهز سازند که بتوانند با چنین عملیاتی که همه افراد یک ملت را آماج هدف‌های خود قرار می‌دهد، مقابله کنند. در فرهنگ اسلامی در مقابل دشمنان نمی‎توان بی‌تفاوت ماند، در حالی که دشمنان با ابزارهای نوین جزئی‌ترین مسائل جهان اسلام را ثبت کرده و بر اساس آن‌ها علیه مسلمانان جوسازی می‌کنند؛ مسلمانان نیز مجازند که دست کم در دفاع از خود از ابزارهای مناسب برای عملیات روانی علیه دشمنان در فضای دشمنانه بهره گیرند. به عبارت دیگر، با توجه به تحولات عصر حاضر و دست آوردهای نوین تکنولوژیک، به خصوص در ابعاد ابزارهای ارتباطی؛ گر چه نصوص و سیره نسبت به آن‌ها ساکت‌اند، ولی فرهنگ دینی قابلیت و زمینه اجتهاد لازم را برای تقریر بحث عملیات روانی در عصر کنونی دارد.

بررسی عملیات روانی در فرهنگ اسلامی، یک ضرورت برای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است. چون این نظام، نظامی بر پایه ارزشی‌های اسلامی و به دنبال ترویج و حفظ ارزش‌ها، الگوها و آرمان‌های الهی است؛ و این ارزش‌ها، آرمان‌ها و الگوها از سویی، مخالف آرمآن‌ها و ارزش‌های حاکم و القاء شده از استکبار جهانی به‌ویژه آمریکا و صهیونیسم است و از سوی دیگر، مخالف برخی از ارزش‌های تثبیت شده نظام بین‌الملل است. پس، در دورنمای چنین وضعیتی، در آینده نیز همچنان جنگ روانی و تبلیغاتی پیچیده‌تر استکبار بر ضد نظام جمهوری اسلامی ادامه خواهد داشت. امروزه از نظر امنیت ملی، بحث درباره ماهیت تبلیغات مدرن، شیوه‌های فعلی استفاده شده در جنگ‌های روانی و تبلیغی، و میزان تأثیر و کارآیی این ابزارها در پیشبرد اهداف کشورمان، و نیز شناخت نظر واقعی اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله وسلم) در خصوص آن‌ها و شناسایی آسیب‌پذیری‌های روانی و توان مقابله روانی و تبلیغی با دشمن، امری بس حیاتی است. مفروض این نوشته جهان‌بینی و منابع غنی اسلام، قرآن، سنت و عقل است که از اعتبار ویژه‌ای برخوردارند و با کاوش در آیات و روایات مشخص می‌شود؛ اجرای عملیات روانی، در مواردی اجازه داده شده است، و نمونه‌های آن را می‎توان در سیره پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) و ائمه اطهار (علیهم السلام) ملاحظه کرد.
 

تعریف مفاهیم

از هزاران سال پیش تا کنون، به عملیات روانی توجه می‌شده است. از آنجا که عملیات‌های روانی در دوره‌ای طولانی از تاریخ و در طیف وسیعی از بحران‌ها و تهدیدها صورت پذیرفته‌اند، لازم است تعریفی دقیق از این مفهوم بیان شود. عملیات نبرد برای تسلط بر منطقه‌ای خاص یا منافعی معین است. گاه عملیات تهاجمی است، یعنی تصمیم بر تسخیر است و گاهی دفاعی که برای جلوگیری از تسخیر ناحیه‌ای توسط نیروی مهاجم انجام می‌گیرد (طائب، 1389، ص: 18). جنگ روانی به انضمام اقدامات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی که به منظور نفوذ در عواطف، عقاید، نظریه طرز قضاوت‌های گروه‌های اجتماعی مختلف طرح‌ریزی شده است. (نصر، ص: 403). آنچه به اختصار psywar یا جنگ روانی خوانده می‌شد امروزه جای خود را به واژه جدید عملیات روانی یا psyops داده و این گونه تعریف شده است: اقدامات سیاسی، نظامی، اقتصادی و ایدئولوژیک که برای ایجاد احساسات، نگرش‌ها یا رفتار مطلوب در گروه‌های دوست، دشمن، بی‌طرف و مخالف به منظور تأمین مقاصد ملی، طراحی و اجرا می‌شود (عاکف، بهار1388، ص: 56). پیش از ورود به بحث، معیار صحت و سقم در عملیات روانی بررسی می‌شود سپس به اثبات آن از دیدگاه فقهی می‌پردازیم.
 

انواع عملیات روانی از نظر ارزشی

نمی‎توان در بررسی ارزشی یا صحت و سقم یک عملیات روانی از نظر آغاز یا مقابله، از معیارهای عملیات نظامی استفاده کرد. زیرا گاه آغاز کننده نبرد، با هدف‌هایی از جوامع بشری یا کل جامعه بشری چنین اقدامی را انجام می‌دهند و یا دفاع کننده‌ای برای رسیدن به منافع خویش و جلوگیری از سلطه ناروا به دفاع می‌پردازد. از این نظر باید دید معیار صحت و سقم در عملیات روانی چیست؟

مهم‌ترین معیار و سنجه در اینجا حق و باطل بودن است، که به هدف و سوگیری دو طرف نبرد عملیات روانی برمی‌گردد. این که رزمندگان این نوع نبرد با چه نیت و انگیزه‌ای؛ برای رسیدن به چه هدف و مقصدی وارد عرصه نبرد می‌شوند، تعیین می‌کند که نبرد منطقی، انسانی و حق است یا نه. برای نمونه، جایی که هدف نبردکنندگان و انگیزه آن‌ها رهایی نوع بشر از دام ضلالت و رساندن آن‌ها به سعادت و خیر باشد، طبیعی است هر عقل سلیمی می‌پذیرد که چنین نبرد روانی حق و صحیح است. همچنین هنگامی که هدف عملیات روانی آگاهی بخشی و بیداری مردمی و یا دادن اطلاعات صحیح به آنان باشد، به کارگیری آن مجاز است.

اگر در نبرد نظامی اسلام، قیودی چون سَبِیلِ الله (بقره /190) و یا لِتَکوُنَ کَلِمَةُ اللهِ هِیَ العُلیَا و... آمده است، این قیود در اینجا که میدان فرهنگ است، دارای اهمیت بیشتری است. پس در عملیات روانی نیز بر قید فیِ سَبِیلِ الله ...، تحقق اراده و خواست خدای یکتا، دعوت و تبلیغ و فراخوانی به سوی او و ارزش‌های انسانی تأکید شده است (جمشیدی، تابستان 1385، ش 13، ص: 9). إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا وَدَاعِیًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُّنِیرًا (احزاب/45). آنچه از این آیه استنباط می‌شود به شرح زیر است:

اقدامات و عملیات روانی تبلیغی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) جز با اجازه و صدور فرمان الهی نیست. بنابراین، عملیات روانی بر اساس معیار، انگیزه، نیت و هدف تعیین می‌شود. امام موسی ابن جعفر (علیه‌السلام) می‌فرمایند: "کنش‌ها وابسته به نیت‌ها هستند و برای هر کس همان چیزی انتظار می‌رود که نیت کرده است. پس هر کس که برای رسیدن به آن چیزی که در نزد خداست بجنگد، اجر و پاداشش بر خداوند است و کسی که برای دنیا می‌جنگد یا قصد او رسیدن به افسار شتری است جز به آنچه قصد کرده نخواهد رسید (حر عاملی، 1409هـ ق، ج 1، ص: 49). در مکتب اسلام، اگر چه به کارگیری جنگ روانی بر علیه دشمن مجاز شمرده شده است، اما چارچوب خاصی را می‌طلبد؛ به عبارت دیگر، مقید است و نه مطلق، و این امر تا جایی مجاز شمرده شده که به اصول و ارزش‌ها و کرامت‌های انسانی- که اسلام برای آن اهمیتی فوق‌العاده قائل است- لطمه‌ای وارد نسازد.
 

جواز عملیات روانی در مسائل سیاسی، امنیتی، اجتماعی به عنوان حکم اولیه

عملیات روانی در مسائل سیاسی، امنیتی، اجتماعی به عنوان حکم اولیه جایز است. زیرا از مؤلفه‌های قدرتی است که خداوند مسلمانان را به تهیه و کسب آن فرمان می‌دهد. منابع این جواز عبارتند از:
 
1- اطلاق آیه دفاع:
"وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ" (انفال/60). شما (ای مسلمانان) هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آن‌ها [دشمنان]، آماده سازید و (همچنین) اسب‌های ورزیده (برای میدان نبرد)، تا با آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید. ابن براج و برخی فقهای دیگر این آیه را به عنوان یکی از ادله دفاع بیان کرده‌اند (فراهانی، 1389، شماره 48). قرآن کریم به مسلمانان مأموریت داده است تا کلیه نیروها و امکاناتی را که می‎توان در راه جنگ و دفاع و رسیدن به قدرتی بازدارنده به خدمت درآورد، فراهم کنند. مرحوم طبرسی در این‌باره می‌نویسد: «اطلاق آیه "من قوه" شامل انواع سلاح‌ها، افراد آموزش دیده، تأسیسات و آموزشگاه‌های نظامی، استحکامات، وحدت صفوف و نیروها، تلاش و تکاپوی ملی، رشد و قدرت و استقلال اقتصادی، موضع برتر سیاسی، استحکام باورهای ایدئولوژیک و سرانجام، هر آنچه از پشتوانه مادی و معنوی که می‎توان به خدمت جنگ درآورد، می‌شود» (فراهانی، 1389، شماره 48).

این روایات نمی‌خواهند شان نزول آیه را بیان کنند، بلکه تنها مصداق آن را نام می‌برند که با عصر نزول متناسب است. در تفسیر نمونه ذیل آیه پیش گفته آمده است. در آغاز آیه یک اصل اساسی در زمینه جهاد اسلامی و حفظ موجودیت مسلمانان و عظمت آنان بیان شده است و تعبیر آیه به اندازه‌ای گسترده است که بر هر زمان و مکانی تطبیق می‌کند. کلمه قوه نه تنها جنگ افزار هر عصر را در برمی‌گیرد، بلکه تمام نیروها و قدرت‌هایی را که به نوعی از انواع در پیروزی بر دشمن اثر دارد، شامل می‌شود (مکارم شیرازی، ج7، صص: 221-222). در صورت تهاجم به بلاد اسلامی و عدم امکان دفع تجاوز با ابزار دفاع به نظر می‌رسد عملیات روانی با توجه به تأثیر روانی که بر دشمن دارد می‎تواند مصداقی از قدرت برای دفع تجاوز و جلوگیری از تجاوز باشد. به‌جز قوه که شامل عملیات روانی می‌شود علت و هدفی که در آیه برای کسب آمادگی دفاعی بیان شده است نیز می‎تواند دلیل بر جواز عملیات روانی باشد. علامه طباطبایی می‌گوید: این قسمت از آیه ترهبون به عدو الله و عدوکم در مقام بیان علت جمله «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ است و معنایش این است که این قوا را تدارک ببینید تا با آن دشمن خدا و خود را ترسانیده از آنان زهر چشم گرفته باشید... تظاهر به این تجهیزات دشمن را می‌ترساند و این خود تا اندازه‌ای یک نحوه دفاع است (طباطبایی، 1393 هـ ق، ج 9، صص: 130، 131). میرزای قمی نیز جمله‌ی "تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ را علت جمله وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم" می‌داند و می‌گوید یعنی این کار را بکنید از برای این که دشمن را بترسانید. دشمن خدا را و دشمن خود را پس هر چه به آن ترساندن حاصل شود، خوب است. علتی که در آیه مذکور گفته شده بر جواز عملیات روانی دلالت می‌کند. زیرا هدف از این نوع عملیات ایجاد رعب و ترس در دشمن و سلب امنیت از اوست (مجله مربیان، سال پنجم، شماره 18، ص: 79).
 
2- اصل مقابله به مثل:
مصداق بارز این حکم در این آیه است که خداوند می‌فرماید: «...فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ...» (بقره/194)؛ «... پس هر کس به شما تجاوز کند، بر او تجاوز کنید همان سان که او بر شما تجاوز کرده است...»؛ اگر با دقت به این آیه توجه شود پی می‌بریم که قرن‌ها پیش از آن که انسان مدرن به فکر خلق یک رژیم حقوقی الزام‌آور برای جلوگیری از گسترش دامنه و تشدید جنگ‌ها و درگیری‌های نظامی باشد و آن را به عنوان یکی از اصول بنیادی قاعده "مقابله مشروع" قلمداد کند، اسلام به این امر مهم توجه کرده است و حدود و اندازه‌هایی را برای دفاع در برابر تجاوز در نظر گرفته تا در مقام دفاع، تجاوز دیگری رخ ندهد و موجب طولانی شدن درگیر نظامی نشود (علی السلامه، 1384 ج 1، ص: 137).

اصل مقابله با دشمن یکی از اصولی که اسلام بر آن تأکید بسیار کرده، اصل "مقابله به مثل" یا اصل "معامله به مثل"؛ بی‌شک دفاع متناسب با تهاجم دشمن صورت می‌گیرد. اگر حمله نظامی باشد دفاع فیزیکی و اگر هجوم روانی باشد؛ دفاع به صورت تبلیغی صورت خواهد گرفت. اطلاق حکم و ادله وجوب دفع، شامل عملیات روانی نیز می‌شود زیرا یکی از راه‌های کارآمد برای از بین بردن روحیه متجاوزان این گونه عملیات‌هاست (یعقوب علی برجی، 1386، ج 1، ص: 94).
 
3- جواز به کاربردن خدعه در جنگ در سنت
: با مطالعه در سنت می‎توان روایات زیادی برای تائید جواز به کار بردن خدعه آورد. از مهمترین ابواب و روایات این بخش روایاتی است که حاکی از جواز به کار بردن خدعه در جنگ است: «الحرب خدعه» (عاملی، 1409هـ ق، ج 15، ص: 134) و جنگ روانی از مصادیق بارز «خدعه» است. «خدعه» در لغت به معنای «مایخدع به» است. (قاموس المنجد ماده خدع) یعنی آنچه با آن خدعه ورزیده می‌شود که عبارت از «مکر و حیله و فریب» است. از دیدگاه فقه اسلامی، خدعه در جنگ جایز است. علامه حلی (رحمه‌الله علیه) در کتاب «تذکره» و «منتهی» براین مطلب، ادعای اجماع کرده است. (نجفی، 1362، ج 21، ص: 80). روایاتی که علمای اسلام برای جواز خدعه در جنگ، به آن استدلال کرده‌اند، گویای جواز جنگ روانی است.

انسان مسلمان در مقابله با دشمن بایست تا حدی از این روش‌ها استفاده کند که شرع اجازه می‌دهد. اینها همه بیانگر مفهومی است که از احادیث به دست می‌آید و دلایلی برای بحث ما است.
از جمله این روایات، حدیثی است که علامه حلی (رحمه‌الله علیه) از منابع اهل سنت نقل می‌کند که مربوط به رویارویی حضرت علی (علیه‌السلام) با عمروبن عبدود در جنگ احزاب (خندق) است: علمای عامه روایت کرده‌اند که چون عمرو بن عبدود با حضرت علی (علیه‌السلام) رو به رو شد، گفت: من این امر (مصاف با علی (علیه‌السلام) را دوست ندارم، امام علی (علیه‌السلام) فرمود: اما من مایلم. آنگاه عمرو غضبناک شد و به سوی امام روان گردید. امام علی (علیه‌السلام) [از روی خدعه] گفت: من به میدان نیامده‌ام که با دو نفر بجنگم . پس عمرو متوجه جانبی شد و «غافلگیر شد». آنگاه امام جستی زد و به او ضربه‌ای وارد کرد. عمرو گفت به من خدعه زدی و امام فرمود جنگ خدعه است.

روایت دیگری است از امام صادق (علیه‌السلام) که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در جنگ خندق فرموده‌اند: «جنگ خدعه است و هرچه می‌خواهید در جنگ بگویید»، و این روایت، از جمله مهم‌ترین مستندات جنگ روانی در منابع روایی است. امام علی (علیه‌السلام) می‌فرمودند: "این که مرا از فال بد حفظ کنی بهتر است نزد من از این که نسبت بدهم به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) آنچه را نفرموده است. از پیامبر در روز خندق شنیدم که می‌فرمود جنگ خدعه است و این که هرچه می‌خواهید بگویید." روایت دیگری که ناظر به جنگ روانی مسلمین برعلیه دشمن است، سخنی است از امام علی (علیه‌السلام) در جنگ صفین که در راستای تقویت روحیه خودی و تضعیف روحیه دشمن است (کلینی، 1365، ج 7، ص: 460).
 
4- دلیل عقلی:
اگر جنگ روانی با اراده و روحیه طرف مقابل سروکار دارد، با توجه به عنایتی که اسلام به برخورد مسالمت‌آمیز و حاکمیت صلح و صفا بر جوامع انسانی دارد، می‌توان کشف کرد که کاربرد جنگ روانی برای پایان جنگ و جلوگیری از ادامه خونریزی، از ابزارهای مهم جنگ به شمار می‌رود. در وضع کنونی که رسانه‌های گروهی و امواج تبلیغاتی، تهاجم وسیعی را علیه مسلمانان جهان ایجاد کرده‌اند، عقل حکم می‌کند که علاوه بر تلاش برای حفظ روحیه خود و کسب شخصیت بایسته اسلامی، باید مقابله به مثل گردد و از عملیات روانی برای شکست تبلیغاتی دشمن بهره گرفته شود. این ضرورتی انکارناپذیراست (نوروزی، 1388، شماره 6)
 
5- مبحث اهم و مهم
: فقیهان با استناد به سخنان معصومین (علیهم‌السلام) در لا به لای کتاب‌های فقهی فروعی را مطرح ساخته‌اند که با دقت در آن‌ها می‎توان از آن‌ها عملیات روانی را استفاده کرد. یک نمونه از این فروعات و اصل‌ها در این بخش می‌آید. فقیهان بر اساس اصل اهم و مهم در موارد فراوانی فتوا داده‌اند از جمله در کتاب جهاد به جواز قتل بی‌گناهانی فتوا داده‌اند که دشمن سپر خود قرار داده است. بی‌شک حکم به جواز قتل بی‌گناهان در فرض بالا از باب اهم و مهم است. پیروزی در جنگ و دفع تجاوز دشمن، مهمتر از قتل عده‌ای بی‌گناه است. بر اساس اصل اهم و مهم عملیات روانی را هم اگر فرض بگیریم، چون ضربه زدن به دشمن و دفاع از کیان اسلام اهمیت بیشتری دارند؛ پس اقدام به عملیات روانی برای اهداف مهمتر مجاز بلکه گاهی لازم می‌شود (برجی، 1386، ج 1، ص: 82). امام خمینی (رحمه‌الله علیه) در این زمینه می‌گوید: "همین اسلامی که این قدر راجع به مؤمنین سفارش فرموده است و تحذیر از قتل نفس مؤمن کرده، از احکام جهادش این است که اگر یک دسته از همین مؤمنین، از همین مسلمین، از همین فقها، از همین- عرض بکنم- دانشمندان را کفار، جلو قرار دادند و سپر قرار دادند برای خودشان که بیایند، امر فرموده است که همه را بکشید؛ اینها با آن‌ها؛ اینها همه شهیدند و به بهشت می‌روند، آن‌ها هم جهنم؛ برای این که حفظ ثغور اسلام است؛ حفظ نظام اسلام است؛ حفظ ثغور اسلام است. حفظ ثغور اسلام، جزءِ فرایضی است که هیچ فریضه‌ای بالاتر از آن نیست (امام خمینی، 1378، ج16، ص: 465).
 
6- حفظ نظام:
گاه ممکن است بنابه دلیل مصلحت حفظ نظام، اجرای پاره‌ای از احکام اولی شرعی، متوقف شده، به جای آن، احکام ثانوی شرعی، تشریع شود. باید گفت: آنگاه که در برابر مصالح اجتماع و صیانت از آن قرار گرفته‌ایم و این مصالح نیز تأمین نمی‌شود، مگر این که در حد ضرورت، افرادی مأموریت یافته و از راه شرعی و قانونی عملیات روانی کرده، در این صورت با توجه به باب تزاحم در فقه و اینکه حفظ نظام اسلامی به حکم عقل و شرع یک ضرورت اولی است، عملیات روانی در حدّ ضرورت نه تنها مجاز، بلکه لازم و واجب می‌شود، زیرا آنچه اهمیت دارد حفظ نظام و استمرار وحدت و انسجام ملی است (احمدیان، ج 1، ص: 151).

امام خمینی (رحمه‌الله علیه)، در مورد حفظ نظام جمهوری اسلامی می‌فرمایند: «مسأله حفظ نظام جمهوری اسلامی در این عصر و با وضعی که در دنیا مشاهده می‌شود و با این نشانه‌گیری‌هایی که از چپ و راست و دور و نزدیک نسبت به این مولود شریف می‌شود، از اهم واجبات عقلی و شرعی است که هیچ چیز به آن مزاحمت نمی‌کند و از اموری است که احتمال خلل در آن عقلاً منجز است» (امام خمینی، ج 15، ص: 221). طبق مبانی شرعی و عقلی، حکومت اسلامی و آحاد مسلمانان وظیفه دارند برای دفع تجاوز دشمن از کیان اسلام و پیشگیری از آسیب‌هایی که مال، جان، آبرو و باورهای مسلمین را تهدید می‌کند اقدام نمایند (امام خمینی، ج 1، ص: 485).
 

عملیات روانی در مسائل خصوصی هم‌پیوند با مسائل سیاسی، امنیتی

در این مسائل عملیات روانی به عنوان حکم ثانویه به اندازه ضرورت جایز است. به نمونه‌هایی از احکام ثانوی که متعاقب بروز عنوان ضرورت یا مصلحت حفظ نظام، پدید می‌آیند اشاره می‌کنیم:
 
1- مشروعیت جمع‌آوری اطلاعات از دشمن غیرمسلمان:
ابن هشام در جنگ بدر می‌گوید پیامبر در نزدیک بدر توقف کرد و سپس به همراه یکی از یاران خود حرکت کرد تا این که به پیرمردی رسیدند پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) از وی درباره قریش و محمد پرسیدند، پیرمرد گفت: پیش از این که خودتان را معرفی کنید، چیزی نخواهم گفت پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: "اگر پاسخ ما را بدهی ما هم خودمان را معرفی می‌کنیم مرد عرب گفت این به جای آن؟ حضرت فرمود بلی مرد عرب گفت. مرد پس از اتمام صحبت خود گفت: شما خودتان را معرفی کنید. پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: ما از آب می‌باشیم آنگاه حرکت نمود (ابن هشام، ج 2، صص: 267و268).
 
2- هوشیاری در برابر دشمن:
تهدید دائم برای صلح و امنیت عمومی، هوشیاری دائمی را ایجاب می‌کند قرآن بر لزوم هوشیاری در برابر دشمن داخلی (منافقان) و دشمن خارجی (کفار) تأکید می‌کند. آن‌ها دشمن هستند از آن‌ها برحذر باش. خدا بکشد آن‌ها را چقدر از حق باز می‌گردند. پس هوشیاری یکی از انگیزه‌های عملیات روانی و بکارگیری احتیاطات امنیتی است (دعموش عاملی، 1379، ص: 175). برخلاف تصوری که نظارت مستمر و تحت کنترل قرار دادن اقدامات و حرکات دشمن را برآمده از نظریات جدید درباره جنگ و راهبردها و تاکتیک‌های نظامی می‌دانند، توجه به این اصل در زمره اصول مهم اندیشه نظامی اسلام به شمار می‌رود که بدون احتساب آن سرنوشت جنگ و مبارزه با دشمن و تأمین امنیت قلمرو جامعه اسلامی با تهدید مواجه می‌شود.
 
3- مقابله پیامبر با عملیات روانی ابوسفیان در جنگ احد:
ابوسفیان پس از نبرد احد برای تضعیف روحیه مسلمانان بالای کوهی رفت و فریاد زدک اعل هبل پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) در پاسخش فرمود: الله اعلی و اجل ابوسفیان گفت: ان لنا عزی ولا عزی لکم پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: "الله مولانا ولا مولی لکم " (السیره النبویه علی ضوء القرآن و السنه، محمد ابو شهبه، ج 2، ص: 209).
 
4- لاف‌زنی و تظاهر به قوی بودن:
در اخلاق فردی خودنمایی و تظاهر از صفات نکوهیده است، اما همین امر در میدان کارزار و در برابر دشمن از صفات نیک به شمار می‌رود. چنانچه پیامبر (صلی الله علیه وآله) رفتار تحقیرآمیز «ابودجاجه» را در جنگ احد می‌ستاید. تظاهر به قوی بودن از دیدگاه روان شناسی، بازدارندگی طرف مقابل را در پی دارد و به حکم آیه «واعدوالهم مااستطعتم من قوه» باید توانایی‌های رزمندگان از هر جهت به خصوص عملیات روانی در میدان نبرد تحقق یابد (نوروزی، 1388، ش6).
 
5- رجزخوانی و انتخاب شعار:
دستور پیامبر (صلی الله علیه وآله) به انتخاب شعار پیش آغاز جنگ از شیوه‌های جنگ روانی است. ان رسول الله امر باشعار قبل الحرب و قال و لیکن فی شعارکم اسم من اسماء الله تعالی (محدث نوری، 1408هـ ق، ج 11، ص: 113). رجزخوانی و انتخاب نام‌های رمز و شعارهای رزمی از عوامل عمده تقویت روحیه خودی و تضعیف روحیه دشمن است.
 
6- به توریه سخن گفتن و مانور دادن پیرامون آن:
حضرت صادق فرمود: تقیه قسمتی از دین خداست پرسیدم آیا در واقع قسمتی از دین خداست. فرمود آری. زیرا حضرت یوسف فرمود: ای کاروان شما دزدید در حالی که سوگند به خداوند که آن‌ها چیزی را ندزدیده بودند (کلینی، 1365، ج 2، ص: 217).
 
7- استفاده از سلاح‌های غیرمتعارف در جنگ:
حفص بن غیاث گفت: از امام صادق در باره شهری از شهرهای جنگی پرسیدم که آیا جایز است به آنجا آب انداخته شود و مردم مشرک و محارب به زیر آب روند؟ در حالی که در آن شهر زنان اطفال و پیرمردان و حتی اسیران مسلمان و تجار هستند. امام فرمود که این کار را انجام دهید و زیرا به خاطر وجود آنان در شهر نمی‎توان دست از دشمن محارب برداشت و هیچ دیه و کفارهای هم به عهده مسلمانان نمی‌آید. روایت گویای مواردی است که پیروزی بر دشمن محارب جز به این روش‌ها ممکن نباشد (جمعی از نویسندگان، 1386، ج 1، صص: 591).
 
8- پاسخ کلوخ‌انداز سنگ است:
زیرا شر را تنها شر دفع می‌کند (نهج البلاغه، حکمت 314).
 
9- از بین بردن روحیه:
نصر بن مزاحم می‌گوید عدی بن حاتم نزد امیر رفت و گفت فردی از قوم من نزد من می‌باشد که قصد دارد به دیدن پسر عمویش در شام برود. اگر به او دستور بدهیم که به دیدار معاویه برود شاید معاویه و مردم شام را درهم شکند. حضرت فرمود بله. او با سخنانش و شعری که خواند معاویه را به وحشت انداخت (ابن ابی الحدید، ج 3، صص: 110 و 111). عدی ابن حاتم گوید: علی (علیه‌السلام) زمانی که در جنگ صفین با معاویه برخورد کرد صدایش را به قدری بلند کرد که اصحابش می‌شنیدند و فرمود: به خدا قسم معاویه و یارانش را می‌کشم سپس در پایان سخن در حالی که من نزدیک ایشان بودم، با صدای آهسته فرمودند انشاءالله (اگر خدا بخواهد)، آنگاه من گفتم ای امیرمؤمنان شما بر گفته خود سوگند یاد کردید، و در پایان به خواست الهی مقید کردید، منظورتان چیست؟ حضرت فرمود: «جنگ خدعه است و من در نزد مؤمنین دروغگو نیستم» (نوروزی، 1388، ش6).
 
10- جذب فرماندهان دشمن و انصراف از جنگ:
امام علی به ابن عباس: با طلحه دیدار مکن. زیرا در برخورد با طلحه او را چون گاو وحشی می‌یابی که شاخش را تابیده و آماده نبرد است، بلکه با زبیر دیدار کن که نرم‌تراست، به او بگو دایی زاده‌ات می‌گوید در حجاز مرا شناختی و در عراق نمی‌شناسی؟ (نهج‌البلاغه، خطبه 31).

 
11- بهره بردن از جنگ روانی جهت جذب نیروهای دشمن:
پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) اعلان کرد هر برده‌ای که پیش مولایش تسلیم شود و به ما بپیوندد، آزاد خواهد شد (جهاد در آیینه روایات ج 1، جمعی از نویسندگان، ص: 80).
 
12- جهاد با زبان:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «قریش را هجو کنید، این کار از تیرباران شدن، بر آن‌ها ناگوارتر است.» (علی السلامه، 1384، ج 1، ص: 1). آنگاه نزد ابن رواحه فرستاد و گفت: هجوشان کن. او هجوشان گفت، ولی رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) نپسندید. سپس نزد کعب بن مالک و سپس نزد حسان بن ثابت فرستاد. حسان پس از رسیدن خدمت آن حضرت گفت: هنگام آن رسیده است که به سوی این شیری که دم می‌جنباند بفرستید، سپس زبانش را بیرون آورده حرکت می‌داد. آن گاه گفت: سوگند به آن که تو را به حق فرستاد، هر آینه با زبانم آبروی آن‌ها را خواهم درید (علی السلامه، ج 1، ص: 135). از احادیث یادشده بر وجوب جهاد با جان، مال و زبان اصول اساسی زیر را نتیجه می‌گیریم: الف. جهاد با زبان یکی از روش‌های جهاد با دشمنان است. ب. جهاد با زبان، با اقامه دلیل علیه دشمنان و دعوتشان به سوی خدای تعالی و بلند کردن صدا در برخورد با آنان و تشر زدن به قصد ترساندن و هر کاری که باعث شکست دشمن می‌شود. خدای تعالی فرموده است: «وَ لا یَنالُونَ مِن عَدُوٍّ نَیلًا الَّا کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ»؛ و هیچ غنیمتی از دشمن به آنان نمی‌رسد، جز آن که به خاطر آن برایشان عمل صالحی نوشته شود. از احادیث نیز چنین استفاده می‌شود که اهمیّت و تأثیر جهاد با زبان کمتر از جهاد با مال و جان نیست، بلکه تأثیر آن بر دشمن، گاه از پیکار هم بیش‌تر است (علی السلامه، 1384، ج 1، ص: 135).
 
13- کشتن غافلگیرانه:
قضایای تاریخی متعددی از سیره رسول اعظم اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل شده که دستور به کشتن غافلگیرانه بعضی از دشمنان سرسخت اسلام داده که با تجاوز فیزیکی یا فکری خود امنیت و آسایش جامعه اسلامی را به خطر می‌انداخته‌اند. در اینجا نمونه‌ای از این قضایای تاریخی را از منابع معتبر تاریخی می‌آوریم. دستور به کشتن مخفیانه و غافلگیرانه کعب بن اشرف، یکی از سرسخت‌ترین دشمنان اسلام بود که در اشعارش پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) را هجو می‌کرد و مشرکان و عرب را به جنگ با وی تحریک می‌کرد. پیامبر اعظم اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) با یارانش درباره قتل وی مشورت کرد و مسئولیت این عمل مهم را محمد بن مسلمه، ابونائله سلکان بن سلامة بن وقش، عبّاد بن بشر بن وقش، حارث بن اوس بن معاذ و ابوعبس بن جبر به عهده گرفتند و در ماه ربیع الاول سال سوم هجری شاعر یهود و مشرکان، در محلی نزدیک پناهگاه و قلعه وی به نام شعب العجوز در خارج یثرب کشته شد (برجی، ج 1، صص: 74-79). مانند این عملیات باید با اذن حاکم شرع و در چارچوب مصالح مسلمانان انجام گیرد. به‌ویژه که مانند این عملیات از مصادیق اهم و مهم محسوب می‌شوند و در صورتی مجاز خواهند بود که مصلحت مهم‌تری آن را ایجاب کند و تشخیص مصالح مسلمانان به عهده حاکم شرع گذاشته شده است.
 
14- ایجاد رعب و وحشت:
به کسانی که کافر شدند بگو که به زودی مغلوب می‌شوید و در جهنم جای خواهید گرفت که جایگاه بسیار بدی است. نشانه‌ای از لطف خداوند نسبت به شما این است که گروه کافر، گروه مؤمنان را دو برابر می‌بینند (آل عمران/12-13). حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) در مقابله با دشمن، مرعوب و مستأصل ساختن آن‌ها را بر کشتن ترجیح می‌دادند و در این راه از شیوه‌ها و تاکتیک‌های جنگ روانی استفاده می‌کردند (جمعی از نویسندگان، 1380، ج 1، ص: 12).
 

عملیات روانی در مسائل خصوصی بی‌ارتباط با مسائل سیاسی، امنیتی

در این مسائل عملیات روانی به عنوان حکم اولیه حتی برای کارگزاران نظام اسلامی نیز حرام است. علامه طباطبایی می‌فرماید: اسلام اموری را که برخلاف شرف و مروّت انسانی و از خسّت، قساوت، پستی و توحّش سرچشمه می‌گیرد، تحریم کرده است، و عدول از این اصل تنها در صورتی مجاز است که دلیلی روشن بر استثناء داشته باشیم (یوسفیان، ج 1، ص: 25). عملیات روانی با تعریف موجود نمی‎تواند مورد تأیید شریعت اسلام باشد. چون غایت دین تأثیر بر عقل، خرد و اندیشه بشر و هدایت آن به وارد شدن در میدان تدبر و تعقل است. چنان‌که قرآن می‌فرماید:

"هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ" پیامبرانمان را با برهان‌های روشن فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند روشن کند چه کسی در نهان، او و پیامبرانش را یاری می‌کند. بی‌گمان خداوند توانمندی پیروزمند است (توبه/33).

اصل در حرکت همه پیامبران (علیهم‌السلام) همین است و اختصاصی به پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) ندارد. خدا می‌فرماید:

لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ، همانا بیامبران را با دلایل روشن فرستادیم و همراه آن‌ها کتاب و میزان فرستادیم تا مردم قیام به قسط نمایند (حدید/25).

خدای متعال پیامبر را با شعبده و جادو و دیگر اموری که تأثیر بر وهمیّات یا مخیّلات مردم داشته اعزام نمی‌کند، بلکه با اموری یقینی و روشنگر مأمور می‌کند. گرایش به پیامبران الهی هرگز نباید بر اساس عواطف و احساسات قبیله‌ای عاطفه‌ای و فامیلی باشد، بلکه پیامبر با اموری همراه می‌شود که اگر کسی با خرد و عقل و منصفانه به آن نگاه کند پیرو او خواهد شد. حرکت مؤمنین باید بر اساس بینش، دانش، معرفت و بصیرت باشد. چنان‌که می‌فرماید:

قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِی؛ بگو این راه من است که من و پیروانم با بینش همه را به سوی خدا می‌خوانیم (یوسف/108) لیکن حرکت بر اساس احساسات و عواطف و به دور از عقل و خرد در شریعت اسلام مذموم و مردود است. وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ؛ و چیزی را که بدان عالم نیستی پیروی مکن (اسراء/36).

بر این اساس، در توصیف نیروی مقابل، آن‌ها را به گمراهی توصیف و علت آن را پیروی از امور احساسی و دور از علم و خرد بیان می‌کند. وَإِن تُطِعْ أَکْثَرَ مَن فِی الأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَن سَبِیلِ اللّهِ إِن یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ؛ بسیاری از اهل زمین را اگر پیروی نمایی تو را از راه خدا گمراه می‌سازند؛ آن‌ها تنها از گمان پیروی می‌کنند و آن‌ها تنها تخمین می‌زنند (انعام، 116). در آیه‌ای دیگر دشمن را به دلیل گمان‌ورزی از حقیقت دور می‌داند. بَلِ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَهْوَاءَهُم بِغَیْرِ عِلْمٍ؛ بلکه ستم پیشگان بی‌هیچ دانشی از هوس‌های خود پیروی کردند (روم/29) و برخی از مردم کسانی هستند که سخن بیهوده را می‌خرند تا بی‌هیچ دانشی از راه خدا گمراه کنند و آیات الهی را به ریشخند گیرند برای آن‌ها عذابی خوار کننده خواهد بود (لقمان/6). دعوت اگرچه به سوی حق باشد اما اگر راه دعوت با تاریکی جهل آمیخته شود، دیگر دعوت به حق انبیایی نیست و از مسیر اسلام بیرون است (طائب، 1389، ش 22).
 

نتیجه‌گیری

از مداقه فقه شیعه در مباحث مربوط به عملیات روانی مشخص شد که اصل در فقه اهل بیت حرمت عملیات روانی است. با کاوش در آیات و روایات مشخص می‌شود در مواردی به منظور حفظ کیان اسلامی و مقابله با دشمنان داخلی و خارجی نظام اسلامی، مسائل امنیتی، اطلاعاتی و ... در شرایطی با تمسک به قاعده اهم و مهم و قاعده حفظ نظام می‎توان با حفظ چهارچوب شرعی و قانونی مبادرت به عملیات روانی کرد. گاهی حفظ نظام- که ابزار لازم برای اجرای احکام الهی است- یا مصالح عمومی و یا تثبیت یک واجب مهم، منوط به ارتکاب حرامی می‌شود که اهمیت آن به اندازه اهمیت موارد یادشده نیست. در این صورت باوجه به موازین باب تزاحم و رعایت اصل اهم و مهم و مرجّحات باب تزاحم، ارتکاب حرام مجاز می‌گردد، ولی تشخیص این مطلب کار آسانی نیست، زیرا تشخیص قضیه به حسب اختلاف احکام و اشخاص و مکان‌ها، متغیر و مختلف می‌شود. از این رو، فردی که به این امور اقدام می‌کند، افزون بر تعهّد، باید به موازین شرع و محدوده مأموریت خود کاملاً آگاه بوده و یا پیوسته با چنین شخصی (که البته شناخته‌شده و مقبول تشکیلات باشد) به مشورت و رایزنی بپردازد (یوسفیان، 1384، ج 1، ص: 20).
 

پی‌نوشت‌ها:

1- سطح 3 حوزه جامعه الزهراء قم، مسئول پژوهش مکتب فاطمه الزهراء، marboodi@yahoo.com.

منابع تحقیق :

- قرآن کریم.
- نهج‌البلاغه.
- ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج3.
- ابن سعد، طبقات ابن سعد، دار صادر، لبنان، بیروت، ج 2.
- ابن هشام، السیره النبویه، ج 2.
- أبو شهبه، محمد، السیره النبویه على ضوء القرآن و السنه، ج2.
- احمدیان، اسدالله، قواعد و احکام حفاظت و اطلاعات، ج1.
- برجی، یعقوب علی (1386)، ترور و دفاع مشروع، پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ج 1.
- جمشیدی، محمدحسین (تابستان 1385)، عملیات روانی در صدر اسلام؛ استراتژی دعوت، فصلنامه علمی تخصصی عملیات روانی، ش 13.
- جمعی از نویسندگان (1380)، اصطلاحات نظامی در فقه اسلامی، مرکز تحقیقات اسلامی، ج1.
- جمعی از نویسندگان، جهاد در آیینه روایت ج 1 و 2.
- جمعی از نویسندگان (1386)، فرهنگ موضوعی جهاد در آیینه آیات و روایات، قم، زمزم هدایت، پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ج1.
- خمینی، روح‌الله، تحریر الوسیله، ج 1.
- خمینی، روح‌الله، صحیفه نور، تهران، ج 15 و 16 و 19.
- دعموش عاملی، علی (1379)، دائره المعارف اطلاعات و امنیت در آثار و متون اسلامی، ترجمه غلامحسین باقری مهیاری و رضا گرمابدری، تهران، دانشگاه امام حسین (علیه‌السلام).
- طائب، مهدى (1389)، مسیری در عملیات روانی در اسلام، فصلنامه عملیات روانی، ش 22.
- طائب، مهدی (1389)، نگاهی به عملیات روانی در اسلام، قم، زمزم هدایت.
- طباطبایی، محمدحسین (1390 هـ ق)، تفسیر المیزان، بیرورت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ج 9.
- عاکف، رضا (بهار 1388)، عملیات روانی، مرکز تألیف کتب درسی، چاپ اول.
- عاملی، حر (1409هـ ق)، وسایل الشیعه، قم، موسسه آل البیت، ج 1 و 15.
- علی السلامه، عبدالله (1384)، اطلاعات نظامی در اسلام، قم، زمزم هدایت، ج 1.
- فراهانی، حسن (1389)، فصلنامه معرفت، شماره 48 قاموس المنجد ماده خدع.
- کلینی (1365)، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 2 و 7.
- مجله مربیان، سال پنجم، شماره 18.
- محدث نوری، 1408هـ ق، مستدرک الوسایل، موسسه آل البیت، قم، ج 11.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، طهران، انتشارات دارالتب الاسلامی، ج 7.
- نجفی، محمد حسن (1362)، جواهر الکلام، تهران، دار الکتاب الاسلامیه، ج 21.
- نصر، صلاح، جنگ روانی، ترجمه محمود حقیقت کاشانی.
- نوروزی، محمد جواد (1388)، پژوهشی در خصوص جایگاه جنگ روانی در اسلام، فصلنامه معرفت، شماره 6.
- یوسفیان، نعمت الله (1348)، احکام دفاع و امر به معروف و نهی از منکر، قم، ج 1.

 

منبع مقاله :

نورمحمدی، مهدی؛ (1395)، اطلاعات و قواعد فقهی؛ مباحث کاربردی، تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه اطلاعات و امنیت ملی، چاپ اول.